علیعلی، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

علی رضانیا

اولین دندان

امروز پسر گل من صاحب یه مروارید شد عزیز دل مامان مروارید دار شدنت مبارک     ...
28 شهريور 1390

سال 1390

علی در هنگام تحویل سال       علی در خانه بابا بزرگ بعد از سال تحویل ...
28 شهريور 1390

13 ماهگی علی

سلام پسرک گلم دیروز ۱۶ خرداد موهات را با موزر کوتاه کردیم                             ...
28 شهريور 1390

16 ماهگی

پسر گلم این روزها خیلی خیلی شیرین شدی کارهای بامزه ای می کنی که من و بابایی کلی برات ذوق می کنیم دیروز رفتی جلو پارنیشن با عکس خودت حرف میزدی و من و بابا را نشون می دادی جملت این بود . ماما بابا اینا الهی من فدات بشم خیلی از کلمات را تکرار می کنی دایره لغات علی ماما ............ مامان بابا ........... بابا باب ............. اب نیر.................. نیره عم .........................عمه هتی ........................ هستی ا با ....................... اواه اپر ......................الله اکبر سوبا...................سروش گل.......................گل کوپ .................توپ تکت....................... شرکت  صابا ...........
28 شهريور 1390

ورود به 17 ماهگی

پسر گلم تو وارد ۱۷ ماهگی شدی این روزا مامان مشغول جمع کردن وسایل منزل هست می خوایم برا بار سوم  تو این ماه اسباب کشی کنیم . اون دو بار خیلی اذیت شدی خدا کنه این دفعه اذیت نشی . پسر گلم  ما محبوریم از خوته ویلایی بریم اپارتمان برا زندگی امیدوارم برات سخت نباشه . اخه هر زور عصر می اومدیم توی حیاط و شما عزیز دلم با توپ بازی می کردی . امروز وفتی ذاشتی شکلات می خوردی زبونت را گاز گرفتی و گریه افتادی . خیلی نسبت به تلفن حساسی مامان نمیتونه صحبت کنه . گوشی را می گیری و می پرسی کی . خوشبختانه به بیبی انیشتن علاقه زیاذی داری . در روز یک ساعتی به دیدن اون مشغولی عاشق تبلیغ ساعت ویولت هستی که از ماهواره پخش میشه به محض شنیدن صدای موزیک اگهی میا...
28 شهريور 1390

پسر بی نظیر من

پسر گل من عشق من تو بی نظیری عریر دل مامانی خیلی دوست دارم تو تنها و زیباترین بهانه زندگی من هستی عاشق شیطنتهات هستم . وفتی می خوای بری حمام میری پشت نردههای طبقه بالا وامیستی و میگی مام در را که باز می کنم مستقیم میری سمت اتافت تا حولت را برداریم . و از اونجا میری داخل خمام وامیستی تا وانت را پر اب کنم و بزارمت داخل اب عاشق بازی کردن با ابی و بعد از من صابون می خوای ( صابا اده ) صابون برمیداری از دستت سر می خوره میگی  (اتاد) . عاشق دد رفتن هستی کیف مامان و سوئیچ ماشین را برمیداری برا رفتن خاضر میشی گرفتن سوئیچ با دردسر زیاد همراه هست .با گریه. اخه شما دوست دارین خوذتون رانندگی کنید. خیلی بانمکی عزیز دل مادر این روزا خیلی کسل کننده بود ...
28 شهريور 1390